با مامان امروز رفتیم مغازه موبایل فروشیِ،پسرِ دوست مامانم.بنده خدا علامت تعجب بود
مامانم با مامانِ ایشون همیشه رفت و آمد دارن 
هر بار مامانم از خونشون میامد کلی پفک و چیپس و لواشک برام میاورد و می گفت اینا رو مجتبی برای تو داده. برا خودش خریده بود گفت اینا رو برای تو بیارم 
.البته آقا مجتبی هیچ وقت منو ندیده بود
امروز برای اولین بار منو دید.فکر کنم همیشه فکر میکرده من کوچولو هستم
دفعه بعد از چیپس و پفک و لواشک هم خبری نیست

+با اینکه باتری جدید برای گوشیم خریدم و ریست کردم هنوز گوشیم شارژ خالی می کنه.شب تا صبح هم خاموش میشه.گوشی هم نخریدم قیمتها بالا بود 



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

زوایای مختلف ، طی یک دَوَران ۳۶۰ درجه فانوس خیال زنان و نازایی موسسه آموزشی هنگی فایلها لیزینگ خودرو هنر گرافیک aasco وبلاگ اطلاعات شهر تهران-ایران